زیست خوابگاهی / زندگی در پانسیون دخترانه چگونه است؟
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۴۸۷۲۷
وارد شدیم و خواستیم اطلاعات اتاقها و قیمتهای اجاره را بپرسیم که دختری با موهای تراشیده و پیرسینگهایی که به گوش و بینی و لبهایش وصل بود و روی مچ دستش تتو داشت وارد شد، با خانم پشت میز سلام و خوشوبش کرد و رفت طبقه بالا. از خانم پشت میز پرسیدم مگر اینجا صرفاً خوابگاه دانشجویی نیست؟! گفت نه. گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - مرضیه بکان؛ تجمع دانشگاههای برتر کشور در پایتخت و سرریز دانشجو به این کلانشهر، سبب رشد هرچه بیشتر محلهای اسکان دانشجویان در آن شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در پانسیونهای تهران چه میگذرد؟ دانشجوی دانشگاه دولتی، محروم از امکانات دانشجویی
اولین مواجههام با مسئلۀ پانسیونها، همصحبتشدن با دختری در ایستگاه اتوبوس جلوی کوی دانشگاه بود. منتظر سرویس دانشگاه بودیم. ناراحت بود و چشمها و بینیاش احتمالاً از شدت اشکریختن قرمز شده بود. سرصحبت را که باز کردم گفت، چون کارشناسی ارشد شبانه است، خوابگاه دانشگاه به او تعلق نمیگیرد. چندباری آمده کوی دانشگاه تا شاید اصرار، کار خودش را بکند. ولی همه چیز در این مملکت روی پاشنهی قانون میچرخد! خوابگاه نداده بودند. چند ماهی بود در یکی از پانسیونهای دانشجویی سطح شهر، اتاقی چهار نفره اجاره کرده بود. بهدلیل شرایط بدی که در این چند ماه تحمل کرده، آمده بود دوباره دست به دامان مسئولین کوی دانشگاه شود. شاید برای شما هم اتفاق بیفتد چند ماه گذشت. بهسبب شرایط مشابهی که برای دوست و همدانشگاهیام پیش آمده بود، با هم پیگیر پانسیونهای مناسب برای اسکان او شدیم. حالا تمام آگهیهای درودیوار میدان انقلاب برایمان مهم شده بود. حتی کف پیادهروها هم از نگاهمان دور نمیماند! بالاخره خلاقیتی است که بهخرج میدهند و با درج رقمی فریبکارانه روی زمین، برای لحظاتی، برای کسی که پیگیر این قضایاست، سبب مکث کوتاهی میشوند. با چندتایشان که نزدیکترین آدرس را به دانشگاه داشتند، تماس گرفتیم. شرایط را جویا شدیم. با روی خوش، ترغیب به دیدن حضوری مکان مورد نظر کردند. آدرس سه تا را یادداشت کردیم برای مراجعه حضوری. وقت زیادی هم نداشتیم. اولی در ابتدای خیابان کارگر شمالی، دومی و سومی حوالی بلوار کشاورز.
اینجا کجاست؟!
خیابان کارگرشمالی به سبب نزدیکی به دانشگاه تهران و مرکز تهران، پر از پانسیونهای دانشجویی و متفرقه است. اولی از بیرون شبیه به هرچیزی بود جز خوابگاه. خانهای کلنگی با نمای سیمانسفید و در فلزی کوچک و آیفون تصویری! وارد که شدیم با پردۀ برزنتی سبزِ رنگپریدهای مواجه شدیم که سمت چپ آن میز و دو صفحه مانیتور برای چک دوربینها بود. از دختر جوانی که پشت میز بود خواستیم داخل را به ما نشان دهد. گفت: اول بگذارید قیمت و قوانین را بگویم. اتاقهای چهار، شش و هشت نفره داشتند، در دو طبقه. همکف قیمت بالاتری داشت. بهترتیب ماهی ۸۰۰، ۶۵۰، ۵۵۰ هزارتومان بود. طبقۀ اول ۶۵۰، ۵۵۰، ۴۵۰ هزارتومان و طبقۀ دوم، ۵۵۰، ۴۵۰، ۴۰۰ هزارتومان. رفتیم تا داخل را نشانمان دهد. طبقه همکف، دو سرویس بهداشتی و یک حمام داشت برای ۱۸ نفر. یکی از سرویسها آن روز خراب بود و غیرقابل استفاده. یک اتو در پاگرد و حیاط کوچکی که در آن سه ماشین لباسشویی کنار سرویسها قرار داشت. بند رختهایی در حیاط برای پهن کردن لباس که پنجرههای همسایه مشرف به آن بود. دیوارهایی که با بلکای کرمیرنگ چرکمرده پوشانده شده بودند. آشپزخانهای با دو اجاق گاز سهشعله و یک سینک کهنه که تهویه و نور مناسب نداشت. برای دیدن طبقۀ اول از پلههای کمعرض، ولی با ارتفاع زیاد بالا رفتیم. با این پلهها، قطعاً زانودرد، اولین همراهِ بچههای طبقات بالاتر میشد. سه اتاق در سه طرف و در طرف دیگر، آشپزخانه بود. شبیه طبقۀ پایین، با این تفاوت که اتاق هشت نفره تنگتر بود. طبقۀ دوم را ندیدیم. پنکۀ سقفی ناامیدانه میچرخید تا بوی چاه گرفت و هوای دمکردۀ پس از حمام را بپراکند. به همین اطلاعات اکتفا کرده و خداحافظی کردیم و حتی صبر نکردیم تا قوانین و مقرراتش را برایمان بگوید. شبی ۴۰ هزار تومان
به دومی واقع در انتهای بلوار کشاورز زنگ زدیم. بلافاصله راه افتادیم. زیاد از دانشگاه دور نبود. ساختمانی پنج طبقه با نمای شیشههای رفلکس سبز. ظاهر جمعوجور و تمیزی داشت. وارد شدیم و خواستیم اطلاعات اتاقها و قیمتهای اجاره را بپرسیم که دختری با موهای تراشیده و پیرسینگهایی که به گوش و بینی و لبهایش وصل بود و روی مچ دستش تتو داشت وارد شد، با خانم پشت میز سلام و خوشوبش کرد و رفت طبقۀ بالا. از خانم پشت میز پرسیدم مگر اینجا صرفاً خوابگاه دانشجویی نیست؟! گفت: «نه فقط. ولی دانشجو هم داریم. همین اتاق پشتی من که یه نفره هست، یه خانم دکتر، سه ساله اجارهاش کرده و دوست همیم». به هرحال با روی خوش و تعارف آبِ خنک شروع کرد از روی لیست، قیمتها را گفتن. اتاقهای دو، چهار، شش و هشت نفره در پنج طبقه. هر طبقه یک دستشویی و حمام و آشپزخانه. البته همکف و طبقۀ اول سرویس بهداشتی و آشپزخانهاش یکی بود. قیمتها به ترتیب، ۶۰۰، ۵۵۰، ۵۰۰، ۴۵۰ هزارتومان بود با ودیعۀ ۴۰۰ هزارتومانی برای همۀ اتاقها. ساعتهای ورود و خروج از شش و نیم صبح تا ده و نیم شب بود. بعد از این ساعت در بیرونی قفل میشد. گفت: البته الان فقط یک اتاق دونفره خالی داریم با یک تخت خالی در اتاق شش نفرۀ طبقۀ دو. دوستم گفت: برای یک هفته میخواهد بماند، آیا امکان دارد؟ خانم مسئول کمی منومن کرد و گفت: باید روزانه حساب کنی، البته بدون ودیعه. برای اتاق دو نفره که خالی است، اجاره روزانه، ۴۰ هزار تومان است. بعد همکف و طبقۀ بالا را نشانمان داد و گفت: اتاقها زود پر میشوند و باید عجله کنیم. بیرون آمدیم و با هم مشورت کردیم. تصمیم گرفت برای یک هفته بماند. اینجا را نسبت به جای قبلی تمیزتر و خانم مسئول را خوشبرخوردتر یافته بود. هرچند دیدن دختری با آن شکل نامتعارف در ابتدا برای من قابل هضم نبود، ولی به دوستم گفتم حالا که میمانی، از خودت دائماً به من خبر بده. همان شب با هم چمدانش را آوردیم. پنج روز ماند و دوباره با ناراحتی از من خواست کمکش کنم دنبال پانسیون دانشجویی باشیم! تعریف کرد که هرشب بلااستثنا بویی شبیه به بوی سیگار به مشامش میخورده که حتی یک شب آنقدر شدید بوده، نتوانسته بخوابد و دائماً سرفه میکرده. حمام و دستشویی که با هم مشترک بوده، اول صبح و آخر شب همیشه پر میشد و برای استفاده از سرویس بهداشتی غرغرهای آدمها را باید تحمل میکرد. از دیدن آدمهایی با سر و وضع عجیب میترسیده و شبها در اتاق را از تو قفل میکرده. شبها هم بعضیهایشان خیلی دیر میآمدند و از آنجایی که اتاقش دقیقاً روبروی میز پذیرش بوده، هر روز بالاجبار تمام اتفاقات را با صدای بلند میشنیده و در جریان قرار میگرفته؛ و شاهد دعواهای اتاقهای طبقات بالا بر سر استفاده از سرویس و آشپزخانه و ساعت خاموشی و ... بوده. به توصیه دانشگاه تهران
دوستمان اینبار به کوی مراجعه کرد و از آنها خواست یک پانسیون معتبر از طرف دانشگاه معرفی کنند. نامۀ معرفی به او دادند، پانسیونی در حوالی خیابان فلسطین. فردای آن روز باهم رفتیم برای دیدن پانسیون. باز هم یک ساختمان قدیمی چندطبقه با نمای سیمانی. زنگ زدیم و وارد شدیم. ابتدا خانمی که نامه را از ما گرفت گفت: اینجا ربطی به دانشگاه ندارد و خصوصی است. ولی بعد از دیدن اتاقها و صحبت با بچهها متوجه شدیم این پانسیون با دانشگاه تهران قرارداد دارد. داخل ساختمان از بیرونش هم قدیمیتر بود. درهای چوبی با دستگیرههای قدیمی خراب. سقفی که چند جایش ریخته و پلههای سنگی که به خاطر قدمت نمیدانم چندسالهاش کاملاً لبههایش ساییده شده بودند. دیوارهای کثیف، لابی که حکم آشپزخانه را داشت با یک گاز سه شعلۀ بیجان و یک لامپ صد کمسو. همۀ اتاقها به گفته آنها پر بوده و فقط یک جا در اتاق هشت نفرۀ طبقه همکف و یک اتاق خالی در طبقۀ چهارم داشتند. ساختمان کلاً پنج طبقه بود. وارد اتاق هشت نفره شدیم. چهار تخت دوطبقه و جایی میان تختها در اندازۀ درازکشیدن دو آدم بالغ. سرویسها و حمام و آشپزخانه و یخچال در هر طبقه مشترک بود. ساختمان به قدری قدیمی بود که تعجب کردم چطور ادارۀ اماکن اجازه داده چنین ساختمانی تبدیل به پانسیون و مسکونی شود. یا دانشگاه چطور میتواند چنین جایی را خوابگاه بنامد. قیمتها را پرسیدیم و گفتند اینجا، چون دانشجویی است و فقط به دانشجوهایی که از طرف دانشگاه معرفینامه داشته باشند، اجاره داده میشود، با تخفیف برای شما حساب میشود. اتاقهای چهار، شش و هشت نفره، با اجارۀ ماهانه ۱۹۰، ۲۰۰، ۲۲۵ هزارتومان و ودیعۀ صدهزارتومانی. تهوتوی قضیه را با پرسوجو از بچهها و نیز کوی دانشگاه درآوردیم و متوجه شدیم دانشگاه ادعا میکند این پانسیون را بهخاطر لطف به دانشجوهای شبانه اجاره کرده، با این شرایط که نصف اجاره از محل بودجه دانشگاه تامین میشود و نصف اجاره را خود دانشجو باید پرداخت کند.
به دیدن همین سه پانسیون بسنده کردیم. رویای تحصیل در دانشگاههای برتر تهران برای دانشجویان غیرتهرانی سبب رونق گرفتن قارچگونۀ این پانسیونهای بی قواره با همه آسیبهایش شده است. دانشگاههای دولتی هم برای پرکردن جیبشان با شعار تحصیل رایگان برای همه، هرسال از ظرفیت رشتههای روزانه در تحصیلات تکمیلی کم میکنند و به رشتههای غیرروزانه اضافه میکنند. غیرروزانههایی که دانشگاهها هیچ تعهدی بابت دراختیارگذاشتن حداقل امکانات رفاهی به دانشجویانشان نمیدهند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: خوابگاه خوابگاه دانشجویی اسکان پانسیون دانشگاه تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۴۸۷۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسیر و راه نسل توانمند از مدارس دخترانه میگذرد
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مراسم افتتاحیه رویداد دختران ایران با هدف تبیین الگوی سوم زن اسلامی و هویت بخشی به دختران ایران زمین در عرصه کنشگری و جریانسازی با حضور حجتالاسلام محمدحسین پورثانی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش پرورش، حجتالاسلام محمدجواد علیاکبری، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور و نماینده رهبری در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان و حسین تاریخی، دبیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان برگزار میشود.
حجتالاسلام محمدحسین پورثانی، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش پرورش اظهار کرد: اردیبهشت ۱۴۰۳ در حال زیست هستیم و برخی دانشآموزان در مدرسه سالها از ما جلوترند. ارتباط دانشآموز با مربی، معلم، امام جماعت محل و کنشگران در فضای تربیتی مهم است.
به گفته پورثانی، وقتی در مدرسه حاضر میشیم فضای دانش اموزان با ما خیلی متفاوت است.
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش پرورش ادامه داد: ۱۶۰ سوال از دانشآموزان پرسیده شد که نتیجه آن میتواند به ما کمک بزرگی کند.
پورثانی در پاسخ به سوال دانشآموزان مبتثنی بر اینکه اگر مشکلی براتون پیش بیاد از چه کسی کمک میگیرید، ابراز کرد: آن چیزی که بیشتر از همه دانشآموزان پاسخ دادند، مادر بود پس از مادر، گروه همسال و سپس پدر بود.
وی با بیان اینکه مادر در جامعه نسل جدید را خلق میکند، اظهار کرد: دختر امروز در دییرستان، مادر فردای ماست.
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش پرورش با اشاره به اینکه ساخت نسل توانمند و تمدنساز در دست دانشآموزان است، ابراز کرد: مسیر و راه نسل توانمند از مدارس دخترانه میگذرد، دختری که بسیار اثرپذیر است، یار و یاوری ندارد. دانشآموزان ما در جنگ بزرگ روایتها بر سر سفره روایتهای جمهوری اسلامی ننشسته است.
وی افزود: دختری که بسیار اثرپذیر است، اثر خود را از جای دیگر میگیرد.در ۱۴۰۱ دانشآموزان بازیهای کامپیوتری را بازآفرینی میکردند.
پورثانی با بیان اینکه ۵ میلیون و چهارصد گیمر در کل کشور وجود دارد، خاطرنشان کرد: دانشآموزان و جوانان هیچ فضایی برای تخلیه احساسات ناشی از هیجان خود را ندارند، در واقع، ۷۰ درصد نوجوانان برای تخلیه هیجانات دانشآموزان و نوجوانان بود و دختران سهم بسیار زیادی داشتند، دختری که کسی پای درد و دل آن ننشسته است.
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش پرورش با بیان اینکه فضای دانشآموزان بهویژه دختران بسیار شکننده است، ادامه داد: مسئله دانشآموزان و دختران ما مسیله بسیار عمیقی است. امروز روز جنگ روایتهاست؛ آورده و نقطه قوت انقلاب اسلامی عزت و احترام و عنصر تمدنساز به دختران سرزمین است.
وی اضافه کرد: مسئولیت رویداد دختر ایران روایت صحیح از یک دختر ایرانی است که رسالت بسیار مهمی اسا. اگر یک دختر تغییر کند، تمام بشریت دستخوش تغییرات میشود. در ۶۰۰ هزار کلاس درس دختران، همه پای این روایت صحیح بنشینند. ۱۶ طرح در قانون عفاف و حجاب در حال انجام است.
به گزارش آنا، رویداد دختران ایران با حضور روایتگران نوجوانی ۶ تا ۷ ازدیبهشت در اردوگاه بینالمللی باهنر برگزار میشود.
انتهای پیام/